تکنیک های افزایش مهارت برنامه ریزی
برنامه ریزی انواع و اقسام گوناگونی دارد و متناسب با هر موضوعی تغییر میکند، اما برای افزایش مهارت برنامه ریزی باید بدانید که برنامه ریزی هم مانند خیلی چیزهای دیگر، داری اصولی است که در ادامه به آن اشاره می کنیم.
انسانها از ابتدای تاریخ با مشاهده تغییر موقعیت خورشید و جابهجایی فصلها به وجود عنصری به نام زمان پی بردند و به مرور و با گسترش قدرت فکر آدمی، انواع ابزار مانند ساعتهای مختلف برای سنجش آن اختراع شد. منتها همه این ابزارها و مقیاسها فقط قراردادی بین انسانها برای اندازهگیری و تقسیمبندی زمان است.
حتی عباراتی مانند روز، هفته، ماه و سال نیز بر اساس برداشت ما از طبیعت تعریف شده است و در عمل با وجود رشد زیاد علم فیزیک هنوز هم مجهولات زیادی درباره ماهیت زمان وجود دارد. با این حال، توصیفها و معیارهایی که از زمان داریم به عنوان زیربنای مهارت برنامه ریزی در راستای استفاده بهتر از فرصتها کمک زیادی به بشریت کرده است.
چرا باید مهارت برنامه ریزی را یاد بگیریم ؟
در مورد کلیدهای موفقیت و داشتن یک زندگی معنادار ، شاد و تحقق پذیر ، نظرات مختلفی وجود دارد. سخت کوشی ، انضباط و فداکاری فقط چند نمونه از این موارد است. با این حال ، من معتقدم که یکی از فاکتورهای اساسی برای موفقیت در هر کاری ، برنامه ریزی است .
اگر از گروه بزرگی از مردم بپرسید که دوست دارند در زندگی خود به چه چیزی برسند ، پاسخ ها تفاوت چشمگیری خواهد داشت.
برخی از پاسخهای متداول که می توانید انتظار داشته باشید عبارتند از:
- من می خواهم پول بیشتری بدست آورم
- من می خواهم شاد باشم
- من می خواهم سالم باشم
- می خواهم لاغر شوم
- من می خواهم سفر کنم و دنیا را ببینم
- من می خواهم روابط معنادار و شادی داشته باشم
- می خواهم دیگر نگران نباشم
- می خواهم مورد احترام قرار بگیرم
- می خواهم جلوی تعلل را بگیرم
همه اینها اهداف ارزشمندی برای پیگیری هستند. با این حال ، اگر از همان گروه از افراد بپرسید که آیا آنها برای رسیدن به اهداف خود برنامه خاصی تدوین کرده اند ، احتمال اینکه فقط اقلیت کوچکی وقت صرف این کار کرده اند ، بسیار زیاد است.
یک لحظه به این فکر کنید:
- اگر سفر می کنید ، برنامه ریزی سفر خود را انجام می دهید.
- اگر ازدواج می کنید ، برنامه عروسی خود را تنظیم می کنید.
- اگر مهمانی برپا کنید ، برنامه ریزی رویداد را انجام می دهید.
شما آرزو ندارید بدون انجام برخی از برنامه های قبلی ، هر یک از موارد فوق را انجام دهید. زندگی موفقیت آمیز پر از معنی ، خوشبختی و تحقق هیچ تفاوتی ندارد. با این حال اکثر مردم از برنامه ریزی در زندگی خود غافل می شوند و پس از رسیدن به خواسته های خود ناامید و دلسرد می شوند.
نویسنده پیشنهاد می کند این مقاله را بخوانید
مهارت برنامه ریزی زندگی خود معادل داشتن یک نقشه راه است که به شما کمک می کند تا به مقصد مورد نظر خود برسید. مگر اینکه قبلاً بارها به مکانی که می خواهید بروید و از قبل بدانید که چگونه می توانید به آنجا بروید ، به یک نقشه خوب احتیاج دارید. این احمقانه است که سوار ماشین خود شوید و بی هدف دور شوید ، به این امید که در نهایت به مقصد برسید.
با وجود این ، بسیاری از مردم جهان امروز نمی توانند زندگی خود را برنامه ریزی کنند و در نهایت در جایی که هستند گم شده یا گیر افتاده اند.
وقتی برای برنامه ریزی زندگی خود وقت می گذارید ، مراحل لازم را طی می کنید تا نه تنها هدف مورد نظر خود را شناسایی کرده و به آن برسید بلکه برای انجام آن به کارآمدترین شکل نیز اقدام کنید.
1- برنامه روزانه تان را مکتوب کنید
2- توجه داشتن به عادت های روزانه
3- تعیین اولویت های برنامه روزانه
4-تقسیم بندی کارهای روزانه
5- حذف موانع موجود
6- اجرایی بودن برنامه روزانه
7- منعطف بودن برنامه
8- تغییر در اهداف
9- اصلاح برنامه
10- سرعت اجرا را افزایش دهید
چگونه مهارت های برنامه ریزی خود را تقویت کنیم ؟
به عنوان مربی مدیریت زمان ، برخی از افراد باهوش و باورنکردنی را دیده ام که برای برنامه ریزی تلاش می کنند. همانطور که تمایل داریم تشخیص دهیم مهارتهایی مانند خلاقیت ، تجزیه و تحلیل یا نوشتن برای بعضی از افراد بسیار راحت تر از دیگران است ، سهولت در برنامه ریزی چیزی است که یا با آن متولد شده ایم یا نیستیم.
اما این بدان معنا نیست که با ایجاد پیوندهای عصبی فعال در مغز خود با تمرین مداوم ، نمی توانیم این مهارت ها را ایجاد کنیم.
در اینجا چند مرحله اصلی برای استفاده از دانش قدرت طبیعی مغز شما برای افزایش مهارت های برنامه ریزی آورده شده است.
روشن کنید که می خواهید به چه چیزی برسید
هدف خود را مشخص کرده و انتظارات پیرامون آن را روشن کنید. بیان انتظارات از اهمیت بالایی برای افزایش مهارت برنامه ریزی برخوردار است زیرا آنها توانایی تأثیرگذاری بر هدف را دارند.
برای اینکه تکلیفمان با خودمان روشن شود، میتوانیم چند سؤال اساسی از خودمان بپرسیم.
افزایش بهره وری برای رسیدن به موفقیت در زمان کمتر
نویسنده پیشنهاد می کند این مقاله را بخوانید
اول باید بدانیم از زندگی چه میخواهیم و دوست داریم به کجا برسیم. باید برای امروز، ۱۰ سال بعد و حتی تمام زندگیمان هدف داشته باشیم. جوابهای این مرحله میتوانند خیلی کلی باشند، مثلا: «میخواهم زندگی شادی داشته باشم.» یا «میخواهم به دیگران کمک کنم.»
هدفمان میتواند تأسیس شرکت خودمان باشد. شاید هم دوست داشته باشیم اندام متناسبی داشته باشیم یا اینکه تشکیل خانواده بدهیم. هدفها و آرزوها میتوانند خیلی گسترده و متنوع باشند.
مثالهایی از هدفهای خاص
خانواده:میخواهم دو بار در هفته با خانوادهام ناهار بخورم؛ دو بار در هفته به اعضای خانوادهام بگویم چقدر دوستشان دارم؛ برای خانوادهام در هر وعدهی غذایی سبزیجات آماده کنم.
کاری:میخواهم هر هفته دنبال یک کار جدید بگردم؛ مسئولیتپذیرتر شوم؛ هر هفته از یک فرد موفق درخواست ملاقات و از راهنماییهایش استفاده کنم.
تحصیل: میخواهم برنامهنویسی اچتیامال (html) یاد بگیرم: در تعطیلات، اسپانیایی یاد بگیرم؛ در مورد دانشگاههای خوب تحقیق کنم.
سلامتی: میخواهم آخر هفتهها ۱۰ دقیقه مدیتیشن انجام دهم؛ دوچرخهسواری یاد بگیرم؛ شبها به جای شام، سالاد بخورم.
اگر قصد دارید هدف گذاری را به صورت ساده و اصولی یاد بگیرید ابتدا این ویدیو را تماشا کنید سپس بر روی هدف گذاری ایده آل کلیک کنید
تعیین کنید که چه زمانی باید این امر محقق شود
یک جدول زمانی ایجاد کنید ، شرایط احتمالی را مجاز کنید و مهلت های مختصری را برای “نقاط عطف” در طول مسیر تعیین کنید که دستیابی به آنچه باید انجام شود را امکان پذیر می کند. از هدف نهایی خود به عقب برنامه ریزی کنید و همیشه برای مواردی که ممکن است اشتباه پیش روند یا نیاز به تغییر دارند ، وقت بگذارید.
حال که از خواستههایمان اطلاع داریم و هدفمان را برای چند سال آینده تعیین کردهایم، باید سفت و سخت به آنها بچسبیم و برای به دست آوردنشان تلاش کنیم. باید یک برنامهی زمانی منطقی داشته باشیم. بهتر است در هدفهای کوتاهمدت برای بیشتر از یک سال برنامهریزی نکنیم.
وقتی هدفهایمان را مینویسیم دیگر به راحتی نمیتوانیم از آنها عبور کنیم و همیشه برایشان احترام قائل هستیم.
مثلا برای لاغر شدن، اولین هدفمان میتواند پیادهروی یا مصرف بیشتر سبزیجات باشد.
برای کارآفرینی میتوانیم در یک کلاس کتابداری شرکت کنیم یا مناسبترین محل برای کتابفروشی خود را بیابیم.
تعیین کنید که چه کسی باید درگیر شود
کسانی را که در دستیابی به آنچه شما انجام می دهید ، اعضای تیم مهارت لازم برای مشارکت دارند ، ثبت نام در آنها نیاز دارید و کلیه ذینفعانی که باید با آنها مشورت کنید ، تعیین کنید.
ایا برنامه شما به سرعت با شرایط تغییر یافته سازگار می شود ؟
سناریوهای مختلف را پیش بینی کنید. برنامه های شما چگونه تغییر می کند؟ اتفاقات احتمالی یا وقتی شانس ایجاد نمی کند و عکس آن اتفاق می افتد. موناش مطمئناً چیزی را به سرنوشت نمی سپرد ، اما نامه های او به همسرش نشان می داد که او می دانسته است که همیشه خطر کشته شدن وی در جنگ وجود دارد. با این حال ، او از موفقیت اطمینان داشت و برای هر احتمالی برنامه ریزی می کرد.
در نظر بگیرید که کدام قسمت از طرح کار کرده و چرا ؟
وقتی طرح و کار به اتمام رسید ، توانایی ایستادن و بازبینی یک پروژه بسیار مهم است. اینکه چه چیزی خوب کار کرده و چرا، ارزیابی کنید. از این موضوع خوشحال باشید و بدانید که چگونه در موفقیت سهیم بودید. اما ، در مورد ، اشتباهات و شکست ها نیز صادق باشید ، زیرا در اینجا یادگیری مهم و بینش برای استراتژی های بهبود نهفته است.
کمی اضطراب در مورد نتایج می تواند بسیار مفید باشد ، به شرطی که اجازه ندهید خود را خسته کنید. همانطور که به تدریج بر جزئیات برنامه ریزی خود تسلط پیدا می کنید ، اضطراب به آدرنالین تبدیل می شود . ( برنامه ریزی به روش GTD بدون استرس روشی جهانی )
نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید
برای اینکه مهارت برنامه ریزی خود را افزایش دهیم باید حتما از توانایی های خود اطلاع داشته باشیم و آن ها را شناسایی کنیم نقاط ضعف و قوت شخصیت نقش مهمی در تعیین سرنوشت دارد. اما این موضوع به خودی خود تاثیر ندارد و تنها زمانی تاثیر آن مشخص می شود که فرد نسبت به آنها شناخت کافی پیدا کند.
البته منظور ما از تعیین سرنوشت، آینده ایده آل است. عدم شناخت کافی نسبت به نقاط ضعف و قوت شخصیت باعث شکست، پایین آمدن عزت نفس و اعتماد به نفس و در مواردی هم باعث خیال پردازی و رفتن به مسیرهای غیرواقعی و خیالی می شود.
سختی را بپذیرید
اگر فکر می کنیم کاری دشوار است باید آسان شود ، ناراحت می شویم و احتمال تسلیم آن بیشتر است. اما اگر انتظار داشته باشیم که کاری دشوار باشد ، ممکن است بازهم دست و پا بزنیم ، اما ما تمایل بیشتری برای حل هر مسئله ای داریم ، زیرا می فهمیم که چالش بخشی از روند کار است.
تفکر همه یا هیچ چیز را کنار بگذارید
برخی از افراد تصور می كنند كه باید برنامه های خود را كاملاً دنبال كنند وگرنه تلاش آنها به هدر نرفته است. در عوض ، سعی کنید یادگیری را فرایندی بدانید که پیشرفت مهم است و هر روز اهمیت دارد. این باعث ایجاد انعطاف پذیری شما می شود زیرا وقتی از برنامه خود خارج می شوید آنقدرها خودتان را نمی کوبید و به نوبه خود بازگشت به مسیر آسان تر خواهید بود.
نویسنده پیشنهاد می کند این مقاله را بخوانید
سیستم هایی را پیدا کنید که کار می کنند
به جای اینکه خود را مجبور به انجام یک برنامه زمانبندی مشخص کنید ، سیستمی را پیدا کنید که برای شما مناسب باشد کاظم زاده مدرس سیستم برنامه ریزی به شما سیستم GTD را پیشنهاد می کند که با استفاده از این سیستم می توان علاوه بر موفقیت و داشتن یک برنامه ریزی اوصولی ذهن آزادتری داشته باشید در این سیستم می توانید به جای استفاده از یادداشت های کوچک بر روی دیوار تخته های سفید ، از صفحه گسترده یا برنامه ها در تلفن استفاده کنید
برنامه ریزی به روش gtd را می توانیم «روش به صفر رساندن کارهای پردازش نشده» نام گذاری کنیم.
برنامه ریزی به روش gtd به شما کمک می کند که ذهنتان را ظرف مدتی کوتاه خالی از هر چیز اضافه کنید
برنامه ریزی به روش gtd علاوه بر افزایش کارایی وبهرهوری به شما کمک میکند تا رفاه و آسودگی بیشتری در زندگی داشته باشید. روش GTD هدف دیگری نیز دارد؛ با استفاده از آن احساس غمانگیزی از یادآوری وظایف خود نخواهید داشت. برای مثال اگر قرار است پایان هفته به منزل پدر و مادر خود بروید، اما کارهای شما به حدی زیاد است که هنگام یادآوری آن غمگین میشوید؛ ذهن شما نیز مدام آن را یادآوری میکند و باعث ناراحتی بیشتر شما میشود.
.ما برای برنامه ریزی بهتر و سریعتر برنامه های مدیریت زمان به شما پیشنهاد کرده ایم .
مغز دیگران را قرض بگیرید
اگر افرادی را می شناسید که در برنامه ریزی تبحر دارند یا مهارتهای سازمانی خوبی دارند ، از آنها مشاوره و بینش بخواهید. آنها ممکن است بتوانند راه حل هایی برای مشکلات شما را غرق کنند.
به تلاش خود ادامه دهید
وقتی می بینید که از روند برنامه ریزی ناامید شده اید ، هنگام اشتباه مرتکب خود-دلسوزی شوید ، وقتی حواس را پرت می کنید دوباره تمرکز کنید و وقتی مسائل جدید پیش می آیند برنامه خود را تنظیم کنید.
درک اینکه در هنگام کسب مهارت های مدیریت زمان در مغز شما چه می گذرد ، می تواند تفاوت چشمگیری در توانایی شما برای برنامه ریزی ایجاد کند. وقتی خود را متقاعد کنید که می توانید تغییر دهید و بپذیرید که باید بیشتر از بیشتر کار کنید ، شانس بهبود برنامه ریزی خود بسیار بیشتر خواهد بود.
کارهای در دست انجام را اولویت بندی کنید.
فکر کردن در مورد عواقب احتمالی هر کاری به شما کمک می کند تا اهمیت آن را تعیین کنید ، بر اساس آن می توانید به راحتی تصمیم بگیرید که اولویت بعدی شما باید باشد. با در نظر گرفتن نتایج مطلوب ، ممکن است مجبور شوید برخی از تنظیمات لازم را در لیست اولویت های خود انجام دهید ، اما اطمینان حاصل کنید که فوری ترین موارد بلافاصله به پایان رسیده است.
ماتریس آیزنهاور که به آن ماتریس مهم و فوری نیز گفته می شود ، به شما کمک می کند تا وظایف را بر اساس فوریت و اهمیت تعیین کرده و آنها را اولویت بندی کنید ، و کارهای کم اهمیت و فوری را مرتب کنید که یا باید آنها را واگذار کنید یا اصلا انجام ندهید.