همه ما کارهای زیادی داریم که باید بهشون رسیدگی کنیم. کارهایی مربوط به شغل ، تحصیل ، زندگی خصوصی ، دوستان و حتی تفریح. برای اینکه زندگی خوب پیش بره باید از پس همۀ کارهایی که تو ذهنمون داریم ، بربیایم. اما چطور ؟چطور مطمئن باشیم که کاری رو از قلم نمیندازیم و هر کار رو بخوبی و با تمرکز انجام میدیم ، برای اغلب ما پیش اومده که از نابسمانی کارهامون به تنگ اومده باشیم و تصمیم گرفته باشیم برای زندگیمون برنامه ریزی کنیم ، اما چقدر تونستیم به برنامه هامون پایبند باشیم ، یک هفته ، یک ماه ، دو ماه ، اغلب برنامه ریزی هامون به اینجاها نمیرسن.سال 2001 آقای دیوید آلن ، کتابی با عنوان Getting Things Done نوشت. مدیریت ذهن به روش GTD که ایشون در این کتاب معرفی کرد ، به خیلی ها کمک کرد که کنترل ذهن و زندگیشون رو در دست گرفته و انسان های موفقی بشن.
نویسنده پیشنهاد می کند این مقاله را بخوانید
وضعیت زندگی همان وضعیت ذهنی است
وین دبلیو دایر درباره مدیریت ذهن می گوید: ” وضعیت زندگی شما چیزی نیست جز وضعیت ذهنی شما. ” مدیریت ذهن در یک جمع بندی کلی عمل یا مهارت کنترل، سازماندهی و هماهنگی فعالیت های ذهن برای دستیابی به اهداف تصمیم گیری است.
این یعنی که شما قبلا تعیین کرده اید که چه چیزی را از زندگی خود می خواهید و بینش لازم را درباره اهداف برای خود تعریف کرده اید و آنچه برای انجام لازم است دارید. مدیریت از طریق کارکرد های مختلفی انجام می شود که اغلب به عنوان برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری، هدایت و کنترل طبقه بندی می شود. در این مقاله کارکرد برنامه ریزی، تصمیم گیری در مورد آنچه باید در آینده اتفاق بیفتد با مدیریت ذهن به روش GTD مطرح می کنیم.
زمانی که قصد دارید تغییراتی در ذهن خود ایجاد نمایید، برنامه ریزی می کنید و از همه مهم تر برای رسیدن به نتیجه نظر خود را تغییر می دهید. بهتر این است که شما آگاهانه خود را برای ایجاد تغییرات آماده کنید. پس باید بدانید که مدیریت ذهن با برنامه ریزی کلی شروع می شود. بهتر است که مقاله برنامه ریزی به روش GTD را بخوانید.
شما شروع به ایجاد تغییراتی در ذهن خود می کنید و مجبور هستید که ذهن ناخودآگاه خود را مجددا برنامه ریزی کنید تا از این پس به سمت آینده ای روشن پیش بروید. با استفاده از مدیریت ذهن به روش GTD شما می توانید وضعیت فعلی زندگی خود را تعیین کنید و زمان خود را به درستی مدیریت نمایید.
مدیریت ذهن به روش GTD چه مزایایی دارد ؟
- همین مدیریت زمان به روش GTD می تواند سطح دانش و تحصیلات شما را افزایش دهد
- موجب بهبود وضعیت مالی شما گردد
- عادت های شما را بهتر کند
- دستاورد های خصوصی و شغلی تان را ارتقا دهد
- حتی روابط شما با نزدیکان و عزیزانتان را روز به روز پیشرفته تر و درست تر پیش ببرد.
در واقع به شما این اجازه را می دهد که آنچه از زندگی می خواهید تعیین کنید و مشخص کنید که چه چیزی باید تغییر کند. آیا می خواهید به وضعیت جدید مالی برسید؟
دوست دارید چه عادت هایی را حذف کنید و چه چیز هایی را جایگزین آن ها نمایید؟ آیا می خواهید دانش بیشتری داشته باشید؟ آیا تمایل دارید مدیریت زمان خود را تغییر دهید؟ تمام این ها با استفاده از مدیریت ذهن شدنی هستند.
تکنیک مدیریت ذهن
مدیریت ذهن با تنظیم اهداف به شما کمک می کند تا بدانید به کجا می خواهید بروید و به چه چیزی می خواهید برسید. اهداف می توانند کوتاه مدت، میان مدت یا بلند مدت باشند اما مهم این است که اهداف وضوح و روشنی داشته باشند.
اگر در تعیین هدف دچار مشکل هستید، فرض کنید تمام پول های دنیا مال شما هستند و مشکل مالی ندارید، حال چه اقدامی می کنید؟ تمام اهداف خود را بنویسید تا ذهنتان رشد یابد. مدیریت ذهن به روش GTD شما کمک می کند تا اهدافی را بیابید که با ارزش های شما مطابقت داشته باشند.
در واقع مدیریت ذهن شروع به ایجاد تغییراتی اساسی در زندکی تان می کند. شما باید از موقعیت های خود استفاده کنید و بسنجید که چه چیزی مانع رسیدن شما به اهدافتان می شود. احتمال این وجود دارد که به دلیل داشتن اعتقادات و افکار منفی در ناخودآگاه تان، ذهن نتوانسته به درستی پیش برود.
پس به اهداف خود بنگرید و به عکس العمل درون خود گوش دهید. همیشه باور های منفی وجود دارند اما کنترل ذهن می گوید که این باور ها را بیرون بیاورید و آن ها را بنویسید. زمانی که آن ها را تشخیص دادید، می توانید با آن ها برخورد کنید. به خود بگویید این ها صرفا افکار منفی هستند و من می توانم با مدیریت ذهن (مدیریت ذهن به روش GTD ) آن ها را رفع کنم.
هنر به صفر رساندن کارها!
اغلب ما مغزمان را به یک انبار برای کلی موضوع بیهوده تبدیل کرده ایم. چون نمی دانیم مغز اگر خالی باشد و ذهن اگر آزاد باشد، تا چه اندازه می تواند به موفقیت ما و رسیدن به اهداف و رویاهای ما تاثیر مثبت بگذارد.
روش GTD را می توانیم «روش به صفر رساندن کارهای پردازش نشده» نام گذاری کنیم.
مثلاً احتمالا ذهن شما هم این شکلی است:
- پر از ایده هایی است که نه جایی ثبت شده و نه برنامه ای برای اجرا کردنش دارید.
- یک لیست خرید در ذهنتان ذخیره کرده اید . اما نه فرصتش را پیدا می کنید که به خرید آن ها بروید و نه می دانید که با خودتان چند چند هستید!
- هرچه تاریخ تولد از دوستان و عزیزانتان هست در ذهن ذخیره کرده اید و حتی با این وجود، به احتمال زیاد سر موقع فقط تعداد کمی از آنها را به یاد می آورید!
- میخواهید صحبتی با مدیرتان انجام دهید. آن را در ذهن دارید اما نمی دانید کِی، کجا و چطور قرار است او را ببینید و با او صحبت کنید!
- الان نزدیک به 4 ماه است که یک وقت دندان پزشکی می خواهید بگیرید. اما هنوز هیچ برنامه ای برایش ندارید!
- میخواهید مدرک دانشگاهتان را بگیرید، دفترچه بیمه تان را تعویض کنید، چند تلفن مهم به دوستان قدیمی بزنید، باطری کنترل کولر را عوض کنید و صدها مورد دیگر.
می بینید؟ همه این موارد را در مغزتان ذخیره کرده اید. به نظر شما اگر همه این ها را از ذهنمان بیرون بکشیم و آن ها را در جایی دیگر ذخیره کنیم، برایش ترمینال های مختلفی درست کنیم، (جلوتر می گوییم که ترمینال چیست) و آنها را سازماندهی کنیم، مغز ما چقدر بازتر و بهینه تر کار می کند؟
مراحل آزادسازی ذهن
شناسایی ترمینال ها
با استفاده از مدیریت ذهن به روش GTD ابتدا باید ترمینال ها را شناسایی کنیم.
اصلا ترمینال چی هست؟ ما به ترمینال چی میگیم؟
ترمینال محل تجمع کارهای پردازش نشده
منظور از کارهای پردازش نشده چیه؟
کارهایی که هنوز نمی دانیم چه کاری، چه زمانی و کجا باید انجام دهیم
یک مثال بزنیم :
ما همیشه وقتی یه پیامی رو در گوشی مان می بینیم خیلی اوقات از اون مطالب عکس میگیریم که در گالری گوشی ذخیره میشه یا یک سری شماره تماس هایی که از آدم های مختلف دریافت می کنیم که شاید یه روزی به دردمون بخوره، یا روی برچسب های یادداشتی ، مانیتور و در اتاق و …..همیشه کارهایی رو مینویسیم و آویزون میکنیم که همیشه یادمون باشه …
یا مثلا کیف پولمون!!! کیف پول ما چقدر واقعاً کارهای پردازش نشده، رسیدهای عابر بانک که خیلی اوقات اضافه هستند داخلش وجود داره؟ این تمام اون کارهاییه که میتونه وجود داشته باشه پس اینها رو میگیم کارهای پردازش نشده.
اما این کارهای پردازش نشده کجا برای ما ذخیره میشه؟
- در ایمیل هایمان؟
- در ذهن ما؟
بدترین جایی که میتونه وجود داشته باشه، در ذهن ما ، روی دسک تاپ صفحه ی نمایش مان، وایت برد اتاقمان و خیلی جاهای دیگه…..
یا یه چیزی که خیلی هامون باهاش درگیریم از جمله خود من، مدرک های دانشگاهی مان…..مدرک های دانشگاه جزء یکی از چیزایی هستن که همیشه حجم زیادی از ذهنمان روادرگیر میکنن اما خیلی شاید دنبالش نریم که بخواهیم این هارو دریافتشون کنیم.
احتمالاً تا اینجای کار باید تعداد ترمینال هایتان را نوشته باشید و اگر خوب و دقیق بهشون نگاه کرده باشید حتماً حداقل یه لیست سی چهل تایی از ترمینال های مختلف را دارید که اصلیترین شان احتمالاً ذهنتونه.
کاهش ترمینال ها
حالا باید ترمینال ها رو کاهش بدیم
ما چرا باید ترمینال ها را کم کنیم؟
چون که میخواهیم فضای ذهنمان را آزاد کنیم،
هر چی تعداد این ترمینال ها کمتر باشه آزادی ذهن ما و نظم پذیری ذهن ما بیشتره. خب ببینیم به چه شیوه ای باید کم کنیم اینها را و در نهایت چند تا ترمینال باید داشته باشیم؟ با روش مدیریت ذهن به روش GTD ما مجبوریم در نهایت تعداد ترمینال ها را به زیر ده تا برسونیم و عدد شش عدد توصیه شده ای برای تعداد ترمینال هاست
آقا اگر من 15 تا ترمینال داشته باشم مشکلی پیش میاد؟ نه واقعاً مشکلی پیش نمیاد شما در نظر بگیرید زمانی که قبلش 30 چهل تا ترمینال را داشتید و این تغییر رو داشته باشید که به 15 تا رسیده باشید یعنی عملاً نصف حجم مغزتون رو آزاد کردید و این خیلی اهمیت داره.
خب چی میتونه باشه این شش تا ترمینال؟
ترمینال اول ایمیل:
ایمیل جزو یکی از ترمینال های ما باید باشه البته اگر پنج شش تا ایمیل دارید حالا ایمیل ها و جیمیل های مختلف باید اون رو به یک ترمینال تبدیل کنید.
ترمینال دوم دفترچه یادداشت :
دو یک دفترچه یادداشت، یک دفترچه یادداشت سیمی که بتونید برگه ای اون رو جدا کنید و همیشه همراه تان باشه توی کیفتون یا توی جیبتون این میشه یکی از ترمینال هاتون
ترمینال سوم ترمینال فیزیکی :
ولی ما یه ترمینال اصلی داریم به اسم ترمینال فیزیکی یا سبد یعنی چی؟ یعنی این که ما یک فضایی از محیط خونه رو به عنوان ترمینال اصلی و ترمینال فیزیکی در نظر میگیریم. خود من یک کشو رو در خونه یک برچسب زدم و روش نوشتم ترمینال حالا چه کار میکنه این ترمینال؟ زمانی که شما یک سری کارها و یک سری چیزهای پردازش نشده دارید شما میتونید به این کشو اضافهاش کنید تا کی؟
تا زمانی که زمان پردازش ترمینال ها برسه که گام چهارم هست. پس من یک فضایی را مشخص میکنم که آن فضا هم نباید خیلی کوچک باشد که اگر یک وسیله ای خرید کردید تا موقع پردازشش ما بتونیم توی اون نگه ش داریم.
ترمینال چهارم : ترمینال سیار
اما یک ترمینال فیزیکی سیار میخواهیم مثل جیبمان یا کیفمان ، مواظب باشید اگر یک کیف دارید که چهار تا زیپ دارد ودر هر چهار تا زیپ شما وسیله میذارید وقتی از بیرون میایید خونه رسیدهای عابر بانک یا فاکتورهای خرید یا خریدهایی که انجام میدید .
این خودش چهار تا ترمینال محسوب میشه مثلا من خودم یکی از زیپ های کیفم رو به عنوان ترمینال سیارم در نظر گرفتم و وقتی که از بیرون میام یا یه وسیله ای داخلش دارم اونو برمیدارم و به ترمینال اصلی، ترمینال فیزیکی اصلیمم منتقل میکنم تا این که بخوام اون رو پردازش کنم.
ترمینال پنجم به انتخاب خودتون :
یکی از پیامرسان هایی که باهاش راحتید رو میتونید به عنوان ترمینال پنجم تون نگه دارید
حتما بخوانید : بهترین برنامه های مدیریت زمان به روش GTD
ترمینال ششم
ترمینالی هستش که خودتون انتخاب میکنید من میخوام این نوع ترمینال رو داشته باشم حالا یک نفر فروشنده است میگه که من میخوام دو تا پیامرسان داشته باشم یا این که نمیخوام ایمیل هام با هم باشه و دو تا ایمیل میخوام در نظر بگیرم به انتخاب خودتونه یا این که دو تا سبد فیزیکی در نظر میگیره. یه سؤال پیش میاد اگر یک وسیلهای خراب شد و اون وسیله بزرگ بود ما چه جوری اون رو باید وارد ترمینال کنیم؟
کار زیاد سختی نیست اون رو روی یک تکه کاغذ مینویسیم و اون کاغذ رو به ترمینال اصلی تا موقع پردازشش جابجا میکنیم.
درست کردن خانه برای هر ترمینال
در این گام میگوییم باید برای هر چیز یا کاری باید خونه ای وجود داشته باشد به زبان خیلی عامیانه
هر وسیله ای خونه ای داره یعنی چی؟
یعنی ابتدا هر چیزی را که ما دریافت میکنیم حالا میخواهد یک نامه باشد و یا حتی یک خرید باشه که ما انجام داده باشیم، آن را به ترمینالش منتقل میکنیم و بعد از زمانی که موقع پردازش آن ترمینال بود آن را جایگزین میکنیم.
به هیچ وجه حق نداریم زمانی که حالا حتی یک کار هم خیلی کم طول بکشه آن را همان لحظه انجام بدهیم و علت این مسئله هم این است که اگر ما همان لحظه بخواهیم آن کار را انجام بدهیم تمرکز ما از بین می رود و از ناحیه ی زکاوت خودمان خارج می شویم چون همیشه اینگونه کارها برای ما پیش میاد
در اصل اصلیترین و مهمترین گام مدیریت ذهن به روش GTD پردازش ترمینال هاست که در ویدیوی زیر بیان می کنیم: